متأسفانه برخی باورهای غلط در میان والدین دربارهی آموزش دینی به کودکان وجود دارد که گاهی نتیجهی معکوس میدهد. اینها برخی از آنهاست:
۱. “آموزههای دینی فقط برای آخرته، نه زندگی الآن!”
· غلط: بعضی والدین فکر میکنند دین فقط برای “ثواب آخرت” است و ربطی به زندگی روزمره ندارد. ·
درست: دین راهنمای زندگی است! مثلاً صبر در مشکلات، راستگویی در روابط، و قدردانی از نعمتها، همگی باعث آرامش همین دنیا میشوند.
۲. “بچه رو مجبور کنیم، خودش بزرگ شد فهمید!” ·
غلط: فشار آوردن (مثل اجبار به نماز یا حجاب بدون توضیح) باعث تنفر کودک از دین میشود. ·
درست: باید با دوستداشتنی کردن دین (مثل قصههای جذاب، بازی و تشویق) علاقه ایجاد کرد.
۳. “حرف زدن از گناه و جهنم بچه رو میترسونه، پس اصلا نگیم!” ·
غلط: بعضی والدین فقط از “محبت خدا” میگویند و از عدالت الهی و عواقب گناه نمیگویند. ·
درست: کودک باید به اندازهی فهمش بداند که گناه ضرر دارد (مثل هشدار درباره دروغ گفتن)، اما نه با ترساندن بیش از حد.
۴. “دین فقط عبادته، نه علم و بازی!” ·
غلط: محدود کردن دین به نماز و روزه، بدون ارتباط دادن آن به درس، بازی و دوستیها. ·
درست: دین در همهچیز حضور دارد: · “علم یاد گرفتن = ثواب دارد”
· ۵. “کودک نباید سؤال بپرسه، فقط قبول کنه!” ·
غلط: سرکوب کردن پرسشهای کودک (مثل “چرا خدا اینجوری کرد؟”). ·
درست: باید با زبان کودکانه پاسخ داد، مثلا: · سؤال: “چرا خدا بیماری داد؟” · پاسخ: “همون طور که دکتر با آمپول ما رو درمان میکنه، بیماریها هم گاهی باعث قویتر شدن ما میشن.
” ۶. “آموزش دینی فقط وظیفهی مدرسه و مسجده!” ·
غلط: بعضی والدین مسئولیت آموزش را کاملاً به دیگران میسپارند. ·
درست: خانه اولین مدرسهی دینی است! کودک از رفتار والدین (مثل صدقه دادن، احترام به دیگران) بیشتر از حرفها یاد میگیرد.
۷. “هرچی زودتر شروع کنیم، بهتره! (حتی بدون فهم کودک)” ·
غلط: آموزش مفاهیم سنگین (مثل عذاب قبر) به کودکان زیر ۷ سال. ·
درست: باید مرحله به مرحله پیش رفت: ·
۳-۵ سال: خدا دوستت دارد، مهربانی کردن. ·
۶-۹ سال: نماز به عنوان تشکر از خدا، داستان پیامبران. ·
۱۰+ سال: فلسفهی احکام، پاسخ به شبهات.
نکتهٔ پایانی: هدف، ساختن رابطهی عاشقانه بین کودک و خداست، نه ترساندن یا مجبور کردن!